پدر پاندا سکته کرد و نمیدونم زنده بودنش رو  به حساب بخت و اقبال بذارم یا معجزه خدا .

روزای خوبی رو نگذروندیم،پاندا خوب نمیخوابه و حرف نمیزنه انگار خودشم نمیدونه چشه میگه عصبیم.ولی من میدونم دل نگران باباشه من میدونم هر بار که دکتر باباش رو میبینه چقدر کلافه تر و عصبی تر شده،من باید تو این موقعیت چی بگم؟ سعی میکنم بذارم تو خودش باشه بهش میگم خودتو رها کن ولی دلم میگیره ازینکه روزامون اینطوری میگذره .

دیشب رفتم دکتر بهم ماما قبلش خلاصه شرح حال رو مینوشت گفت چند هفته ای گفتم یازده سونو قلب رو چک کرد گفت که شما ۱۰ هفته و سه روزی چرا میگی ۱۱؟

ازونور من هفته پیش که بهداشت رفته بودم و طبق سونو سن حاملگی رو گفتم مامای بهداشت گفت چرا میگی نه هفته شما الان ده هفته ای!!!

خلاصه که نمیدونم الان چند وقتمه! فک میکنم سونوی ان تی دقیق تر باشه انشالله ۱۸م میرم برای ان تی و سن دقیقش رو از روی همون حساب میکنن

دیشب برای مامان خودم و پاندا شلوار بیرونی گرفتم و بهشون دادم برای هر دو اندازه بود و تشکر کردن.روز همه مامانا میارک باشه و سایه شون تا ابد روی سرمون که بدون اونا واقعا زندگی مفت نمیارزه .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جزوات کارشناسی ارشد و دکتری hardly har har آقای بازی|Mister Game بیا تو مووی | دانلود فیلم | دانلود سریال|دانلود فیلم و سریال|وبسایت بیا تو مووی مهندسی برق و قدرت درخشش ابدی ذهن یک برف !!! تیم انمیشن سازی یاریگران